وقتی که نیست آیینه از سنگ می شود

حتی سکوت عقربه ها زنگ می شود

انگار ساز دلم کوک کوک نیست

در هر نبودنش چه بد آهنگ می شود

دلشوره ای عجیب درونم نهفته است

وقتی که دل برای دلش تنگ می شود

آیا کسی برای دست و دلم شانه می شود

یا اینکه پای سالم من لنگ می شود

گفتی درون قلب تو جز من کسی نبود

هر کس دروغ بگوید به خدا سنگ می شود

محمد رضا خوانساری1391

بیوگرافی مترجم :

شاعر : ریحانه آبایی دانشجویی روانشناسی

 هنر همیشه و پیوسته در کنار انسان حضور داشته و با وجود

بعضی افراد خاص عجین می گردد از این میان مفتخریم که

یکی از دوستان عزیزمان و دانشجوی گرامی دانشگاه رودهن

یکی از آن افراد خاص هنرمند است

هنر مند گرامی جناب آقای موسوی دانشجوی گرامی و محترم

از اینکه وب سایت ما را لایق ارائه و نمایش گوشه ای از هنر خود قرار دادید  ممنونیم

یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .

- یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .

- زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .

-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .

بازم بگو سلام     آقای خاطره      نقشت محاله که از خاطرم بره

سنگ

وقتی که نیست آیینه از سنگ می شود

حتی سکوت عقربه ها زنگ می شود

انگار ساز دلم کوک کوک نیست

در هر نبودنش چه بد آهنگ می شود

در بین رنگ های نقاش روزگار

مشکی فقط به خاطره ها رنگ می شود

دلشوره ای عجیب درونم نهفته است

وقتی دلم برای دلش تنگ می شود

چشمان هیز کسی متهم نشد

اما نگاه ساده من ننگ می شود

حرف دو روز و صحبت یک ماه و سال نیست

عمری است میان عقل و دلم جنگ می شود

آیا خدا برای خسته گیم  شانه می شود

یا اینکه پای سالم من لنگ می شود

گفتی درون قلب تو جز من کسی نبود

هر کس دروغ بگویید به خدا سنگ می شود

شاعر : محمد رضا خوانساری

هی با سوال سبز نشو در برابرم                      حس می کنم به سنگ لحد می خورد سرم

آن روزها که صحبتمان اعتماد بود                      لحنت نبرد ثانیه ای ره به باورم

حالا که هر دقیقه به من پیله می کنی               می خواهی از نگاه تو پر در بیاورم

من سکه نیستم که تو هی پرت می کنی          با قصد مطلع شدن از روی دیگرم

آتش زدی ، سپس به قضاوت نشسته ای            دیگر چه فرق می کندت خشک یا ترم

حتی هوای بال زدن از سرم پرید                       وقتی به آسمان تو ساییده شد پرم

بگذر که ماجرای من و تو نگفتنی است              بگذار بی نشانه از این زخم بگذرم

امشب دوباره می رسم از راه خستگی             تنها نشسته ای تو و باز است دفترم

در می زنم هنوز ولی دست من پر است           غم پاره های  خاطره ها را می آورم

مجتبی کریمی

your  friend is planning to marry someone you do not like

A you  decide to tell your friend what you think.

B you  try to say what you think but in a nice way.

C you do not say what you really think.you prefer to tell a white lie.

Dyou say nothing.you do not want to hurt your friend is feelings.

 تهیه و تنظیم : ریحانه آبایی

http://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/psychbiology/c12_1336161446p1.php/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D8%B2%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B4%D8%AE%D8%B5-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF

http://www.sid.ir